جدول جو
جدول جو

معنی حسام ابیوردی - جستجوی لغت در جدول جو

حسام ابیوردی(حُ مِاَ وَ)
محدث است و در زمان المعتضد بالله ابوالفتح داود بن المتوکل خلیفۀ عباسی 715-724 هجری قمری) در قاهره میزیست. (از تاریخ الخلفاء سیوطی، ص 340). در قرون نخست اسلام، محدث بودن نشانه ای از علم، دیانت، و تعهد علمی بود. این افراد با طی کردن سفرهای طولانی برای شنیدن یک حدیث از راوی معتبر، نشان دادند که حفظ و انتقال سنت پیامبر برایشان امری حیاتی است. به همین دلیل است که کتب معتبر حدیثی با وسواس علمی فراوان تدوین شده اند و محدثان در این مسیر، سنگ بنای این علوم را بنا نهادند.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حُ سَ نِ اَ وَ)
کمال الدین. در جوانی از باورد به هرات شد و ملازمت کیچیک میرزا گزید، سپس به حج رفت و در بازگشت در تبریز ملازم سلطان یعقوب گشت و پس از چند سال به هرات آمده ملازم میر علیشیر شد و از طرف وی بسفارت نزد سلطان یعقوب رفت و قرار شد که کلیات جامی را بعنوان هدیه برای سلطان یعقوب ببرد، وچون نزد او رسید سلطان گفت راه شما را خسته نکرده باشد حسین پاسخ داد نه ! هر وقت ملول میشدم من از مطالعۀ کلیات مولانا شاد میگشتم، و چون بار را باز کردندمعلوم شد که اشتباهاً بجای کلیات جامی فتوحات مکیه را آورده است و در راه هیچ مطالعه نکرده است پس در نظر سلطان یعقوب سبک شد و از نظر امیر علیشیر نیز افتاد و در 908 هجری قمری از طرف سلطان بدیع الزمان بصدارت بلخ منصوب شد و در 910 هجری قمری استعفا داد و در 914هجری قمری محمدخان شیبانی او را برسالت نزد شاه ایران فرستاد و در بازگشت در ابیورد بماند و در 920 هجری قمری همانجا درگذشت. (رجال حبیب السیر صص 200- 202)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ اَ وَ)
ابن علی بن محمد، ملقب به حسام الدین شافعی. شاگرد تفتازانی بود و در مکه میزیست و در 816 هجری قمری درگذشت. او راست: حاشیه بر شرح مطالعالانوار و جز آن که در هدیهالعارفین (ج 1 ص 287) آمده است
لغت نامه دهخدا